بر جدار کلبه ام که زندگی است
با خط سیاه عشق
یادگارها کشیده اند
مردمان رهگذر
قلب تیر خورده
شمع واژگون
نقطه های ساکت پریده رنگ
بر حروف درهم جنون
حال تو ای رهگذر
که بار خستگی نهاده ای
به یادگار بنویس خطی ز دلتنگی
برای من که خسته ام
برای من که خسته ام
نظرات شما عزیزان: